بازدید امروز : 554
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
در قرآن مجید اتراف ، رفاه طلبی ، مست ومغرور نعمت شدن را از عوامل اصلی جهنمی شدن عده ای ذکر نموده است :
برای نمونه ، خداوند متعال در سوره مبارکه ی واقعه آیات 41 تا 45 می فرماید: «واصحاب الشِمال ما اصحاب الشمال ... انهم کانوا قَبل ذلک مُترَفین»{واصحاب شمال ،چه اصحاب شمالی(که نامه ی اعمالشان به نشانه ی جرمشان به دست چپ آنها داده می شود)...آنها پیش از این در عالم دنیا مست ومغرور نعمت بودند.}
آری همه ی اصحاب شمال در زمره ی مترفین نیستند اما هدف قرآن ، معرفی منشأ اصلی ، یعنی سردمداران آنهاست.(1)
امروز هم ، سرنخ تمام جنگها ،خونریزیها ،انواع جنایات ، مراکز شهوات ، غفلتها وگرایشهای انحرافی ، به دست این گروه است.
مقام معظم رهبری حفظه الله در دیدار با مسؤولان نظام فرمودند:
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکى از شماها معلم بود، یکى دانشجو بود، یکى طلبه بود، یکى منبرى بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف ،عروسى بگیریم، مثل خانه ى اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته ایم، همین کافى است؟! نه، ما هم مترفین مى شویم. واللَّه در جامعه ى اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه ى شریفه ى «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها(16)» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مى آورد.(2)
(ترجمه ی آیه 16 سوره اِسراء: هر گاه بخواهیم شهر ودیاری را هلاک ونابود کنیم، نخست اوامر خود را برای مترفین(وراحت طلبان وثروتمندان بی درد ومست تمایلات)آنجا ، بیان می کنیم ؛سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند آنها را به شدت درهم میکوبیم ومجازات می نماییم.)
ایشان در خطبه ی دیگری فرمودند:
در نظام جمهورى اسلامى، مردم باید از مسؤولانشان مقابله با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان براى پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والاى نظام، این چیزها باشد: مبارزه با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویى، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعى در احقاق حق در همه قالبها و شکلها و میدانهایش. بنابراین من اینها را در محضر عامِ مردم مطرح مىکنم؛ کمااینکه امیرالمؤمنین نیز همین بیانات را خطاب به مردم گفته است. نامههاى آن بزرگوار اگرچه خطاب به اشخاص است، اما همه مطّلع مىشدند. خطبهها هم که در مقابل چشم مردم مطرح مىشد.
نمونه هایى را ملاحظه کنید:
در اوایل حکومت، امیرالمؤمنین بین همه آحاد مردم در اعطاى بیتالمال تساوى برقرار کرد؛ چون قبل از امیرالمؤمنین تقریباً بیست سالى بود که در اسلام رسم شده بود بعضى اشخاص را به خاطر سبقت در اسلام و مهاجر و انصار بودن و ... بر بعضى دیگر ترجیح دهند. پولى را که در بیتالمال جمع مىشد - که از غنایمِ جنگها و یا شاید از زکوات بود - وقتى تقسیم مىکردند، به صورت سرانه به اشخاص مىدادند. رسم مالىِ آن روزگار اینگونه بود؛ مثل رسوم ادارات دولتىِ جهان امروز نبود. در آن زمان رسم شده بود که به بعضى بیشتر بدهند. امیرالمؤمنین آمد و گفت نه؛ هر کس متدیّنتر و مؤمنتر است، اجرش با خداست. هر کس توانایى بیشترى دارد، در زندگى تلاش مىکند و اگر دنبال مال است، مال کسب مىکند؛ اما من بیتالمال را بالسّویه تقسیم مىکنم.
بعضى اشخاص آمدند نصیحت کردند و گفتند یا امیرالمؤمنین! این کار، شما را شکست مىدهد و عدّهاى را وادار مىکند در مقابل شما بایستند. حضرت چنین فرمود: «اتأمرونى ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه من اهل الاسلام واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم »؛ شما از من مىخواهید که در حوزه حکومتِ خود، پیروزى را با ظلم به دست آورم؟! آرى؛ من پیروز خواهم شد و عدّهاى مخالفت نمىکنند؛ ولى من این پیروزى را نمىخواهم. اگر بناست به خاطر ظلم و جور از امیرالمؤمنین طرفدارى شود، امیرالمؤمنین آن را نمىخواهد. فرمود: «واللَّه ما اطور به ما سمر سمیر»؛ من هرگز چنین کارى را نخواهم کرد.
...این پذیرفته نیست که ما جهتى را انتخاب کنیم که نقطه ی مقابلِ جهت امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیرىِ بر خود مىرفت، حال ، هدف مسؤول عالىِ دولتى و حکومتى ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیاى خود باشد؟ این نمىسازد و ممکن نیست.
پذیرفته نیست که مأمور عالىرتبه نظام جمهورى اسلامى، مثل بقیه کاسبیها، مسؤولیت خود را یک کاسبى حساب کند. مسؤولیتهاى والا در نظام جمهورى اسلامى، کاسبى و سرمایه نیست که انسان براى اداره دنیاى خود به دنبال آن برود./.(3)
ونیز فرمودند:
مسؤولان اسلامى نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگى کنند. بالاتر از آن، نباید طورى زندگى کنند که روش اسرافآمیز و تجمّلآمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدى است که اهمیتش از اوّلى بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست./.(4)
آری ! در دهه ی پیشرفت وعدالتیم لذا پیشرفت ِتنها ، ما را به آرمانهای اسلامی نخواهد رساند وایران اسلامی را در دامان تفکرات سوسیالیستی ولیبرالیسم اقتصادی خواهد کشاند (کما اینکه در لایه هایی چنین گشته است)که هر روز ، ما را از جامعه ی عدالت خواه دور خواهد ساخت.امید آنکه خطر هولناک اِتراف ،از جامعه ی ما بویژه در برخی سردمداران برچیده شود . ومقدمات حقیقی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم گرددانشاءالله. /.
1)- تفسیر نمونه ذیل آیه ی مورد بحث / ج 23 ص 230
2)- دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران23/5/1370
3)- خطبه ى نماز جمعه تهران 21 رمضان 16/9/1380
4)- خطبه ى نماز جمعه تهران 25/9/1375
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک